افعال دو کلمه ای پرکاربرد در انگلیسی [درس اول]

افعال دوقسمتی پرکاربرد در انگلیسی

فعل دو کلمه ای، فعل دو بخشی، فعل عبارتی، فعل دو قسمتی، فعل مرکب، فعل ترکیبی، فعل پیشوندی یا Phrasal Verbs (Prepositional Verbs) 1به فعلی در انگلیسی می گویند که دارای دو بخش است. این افعال از یک فعل اصلی و یک واژه دیگر (که وند نامیده می شود) تشکیل شده است. معمولا فعل اصلی یک فعل پرکاربرد مانند get, look, sit, run یا مشابه آنهاست. وند هم مانند واژگانی مثل in, out, up, down یا مشابه اینهاست.

معمولا معنی فعل های عبارتی با فعل اصلی آنها یا کاملا متفاوت است یا کمی تفاوت دارد. گاهی اوقات با استعاره به یک مفهوم، کاملا معنی جدیدی به خود می گیرد. یاد گرفتن افعال عبارتی در انگلیسی اهمیت بسیار زیادی دارد، چون از استفاده از این افعال بسیار زیاد است. بسیاری پیش می آید که زبان آموزان تازه کار، با دانستن معنی فعل اصلی، معنی یک فعل عبارتی را اشتباه متوجه می شوند. در این سری از درسها ما افعال دو کلمه ای پرکاربرد در انگلیسی را به شما معرفی می کنیم تا آنها را خوب یاد بگیرید.

to get in/to get on

سوار شدن به یک وسیله نقلیه. از Get in برای خودروها و Get on برای سایر وسیله ها مانند اتوبوس، هواپیما و کشتی استفاده می شود.

▪️ It’s easiest to get in the car from the driver’s side. The door on the other side doesn’t work well.

راحتترینش اینه که از در سمت راننده وارد ماشین شد. در سمت دیگه درست کار نمیکنه.

▪️ I always get on the bus to work at 34th Street.

من همیشه تو خیابان 34ام تا محل کار، سوار اتوبوس می شوم.

فعل مرکب get in و get on
فرق get in و get on

to get out of/to get off

پیاده شدن یا خارج شدن از یک وسیله نقلیه. از out of برای خودرو و از off برای سایر وسیله ها استفاده می شود.

▪️ Why don’t we stop and get out of the car for a while?

چرا (کاش) برای یه مدتی کمی توقف کنیم و از ماشین پیاده شیم.

▪️ Helen got off the train at the 42nd Street terminal.

هلن در ترمینال خیابان چهل و دوم از قطار پیاده (خارج) شد.


to put on

پوشیدن چیزی (لباس). گذاشتن چیزی روی خود یا جایی

▪️ Mary put on her coat and left the room.

مری کت اش را پوشید و از اتاق خارج شد.

▪️ Put your hat on before you leave the house.

کلاهت رو بزار قبل از اینکه از خانه خارج شوی.

معنی فعل put on

to take off

درآوردن لباس.

▪️ John took off his jacket as he entered the office.

جان وقتی وارد دفتر (یا اداره) شد کت اش را درآورد.

▪️ Take your sweater off. The room is very warm.

پولیورت (ژاکتت) رو دربیار. اتاق خیلی گرمه.


to call up

تلفن زدن به کسی. هم معنی با to give some one a call. همچنین میتوان از to call نیز استفاده کرد.

▪️ I forgot to call up Mr. Jones yesterday. I’d better call him now.

دیروز فراموش کردم به آقای جونز زنگ بزنم. بهتره همین الان زنگ بزنم.

▪️ Call me up tomorrow, Jane. We’ll arrange a time to have lunch together.

فردا به من زنگ بزن، جین. ما یک قرار نهار رو با هم هماهنگ خواهیم کرد.

▪️ I promise to give you a call as soon as I arrive in New York.

بهت قول می دهم به محض اینکه به نیویورک برسم باهات تماس بگیرم.


to turn on

روشن کردن یا راه انداختن وسیله ای.

▪️ Please turn on the light; it’s too dark in here.

لطفا چراغ ها رو روشن کن، اینجا خیلی تاریکه.

▪️ Do you know who turned the air conditioning on?

می دونی که کولر رو روشن کرد؟


to turn off

خاموش کردن چیزی. از کار انداختن چیزی.

▪️ Please turn off the light when you leave the room.

لطفا وقتی از اتاق خارج شدی چراغ ها رو خاموش کن.

▪️ Are you really listening to the radio, or should I turn it off?

واقعا به رادیو گوش میدی یا خاموشش کنم؟


right away (at once)

بلافاصله، خیلی زود. در اسرع وقت (توجه : این یک عبارت است و فعل دوبخشی نیست)

▪️ Tell Will to come to my office right away. I must see him immediately.

به ویلیام بگو سریع بیاد به دفتر (اتاق) من. من همین الان باید ببینمش.

▪️ Stop playing that loud music at once!

همین الان اون آهنگ با صدای بلند رو قطع کن!


to pick up

بلند کردن چیزی از زمین

▪️ Harry picked up the newspaper that was on the front doorstep.

هری روزنامه ای را که جلوی ورودی در بود را از زمین برداشت.

▪️ Could you pick your toy up before someone falls over it?

میشه قبل از اینکه کسی بیفته روی اسباب بازیت اونو برش داری؟


to get up

بلند شدن، از جا برخاستن.بیدار شدن، بلند کردن کسی (برای این مورد باید حتما یک عبارت اسمی بین get و up قرار گیرد)

▪️ Carla gets up at seven o’clock every morning.

کارلا هر روز صبح ساعت هفت بیدار می شود.

▪️ At what time should we get the children up tomorrow?

فردا چه ساعتی باید بچه ها رو بیدار کنیم؟

  1. فعل عبارتی در انگلیسی ↩︎

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Please select your product
اسکرول به بالا