معنی اصطلاح Fishy + (با مثال و کلیپ)

معنی کلمه Fishy چیست؟ Fish در لغت به معنی ماهی است اما وقتی به صورت صفت (Adjective) استفاده شود و در حالت اصطلاح باشد معنی چیز مشکوک می دهد. پس Fishy یعنی چیزی مشکوک است. برای مثالهای بیشتر ادامه مطلب را بخوانید

معنی انگلیسی Fishy یعنی چی؟

🔸 You say something is fishy when something is strange or suspicious and you don’t trust someone or something.

🔸 seeming bad or dishonest (= suspicious)

🔸 To be highly dubious or suspicious; to seem not to be aboveboard.

معنی Fishy به فارسی

  • مشکوک
  • کاسه ای زیر نیم کاسه است
  • موضوع بودار
  • کلکی در کار است

مثالهایی از اصطلاح Fishy

▪️ I don’t want to attend that party. There’s something fishy about the details.

من نمی خوام به اون مهمونی برم. یک چیز مشکوک در جزییاتش هست. (یه خبرایی هست)

▪️ I don’t like that man. There’s something fishy about him.

از اون مرد خوشم نمیاد. یه کاسه ای زیر نیم کاسه اش هست!

▪️ I don’t know if you should buy the car. The guy selling it was being really fishy the whole time.

به نظرم نباید اون ماشین رو بخری (معنی مفهومی). کسی که اونو می فروشه کلا مشکوک به نظر می رسید.

▪️ He gave me some fishy story about being with a friend from out of town, but I think he’s really having an affair.

او یه داستان مشکوک درباره یکی از دوستاش که خارج از شهره تعریف کرد، ولی من فکر میکنم واقعا داره خیانت میکنه.

▪️ A: “Their numbers don’t match up with the taxes they’ve paid.” B: “Hmm, something smells fishy.”

الف : اعدادشون با مالیاتی که پرداخت کردند جور در نمیاد. ب: همم… یه چیزی این وسط بوداره.

▪️ He thought Janet’s response sounded a bit fishy, so he did a bit of investigation into her role in the company.

او فکر کرد پاسخ جانت کمی مشکوک به نظر میرسید برای همین تحقیقاتی در مورد نقش او (جانت) در شرکت کرد.

▪️ fishy behavior : رفتار مشکوک

کلیپهای آموزش اصطلاح Fishy

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Please select your product
اسکرول به بالا