اصطلاحات کوتاه انگلیسی – موضوع : لباس (درس 1) + عکس

اصطلاحات و ضرب المثل ها در همه زبانها اهمیت ویژه ای دارند، چون معنی آنها با معنی لغتی آن متفاوت است. در واقع شما با ترجمه کردن متوجه منظور گوینده نمی شوید. برای همین باید تمام اصطلاحات انگلیسی را به فارسی یادبگیرید تا موقعی که با آنها برخورد می کنید منظور آنها را بفهمید. در این سری از پست ها می خواهیم مجموعه ای از اصطلاحات انگلیسی را به شما آموزش دهیم. برای اینکه بهتر بتوانید این اصطلاحات را یاد بگیرید آنها را به صورت موضوعی دسته بندی می کنیم. اولین دسته بندی ما موضوع لباس است. با ما همراه باشید.

🔹 In one’s birthday suit: لخت، بدون لباس

⇄ not wearing any clothes, Naked
▪ I have a recurring nightmare where I’m walking through school in my birthday suit.
▪ Look! The boy is running through the yard in his birthday suit.

🔹 Fall apart at the seams

🔸 something is in a state of decline or deterioration, To be approaching failure.

وقتی چیزی یا سیستمی در حال نابودی است

▪ Boy, this party is really falling apart at the seams. First, there was the issue with the caterer, and now half the guests aren’t coming.

▪ The healthcare system is falling apart at the seams.

🔸 To become very emotional, especially with sadness or grief.

بسیار احساسی شدن، از نظر احساسی فروریختن

▪ Poor Jane really fell apart at the seams during the funeral service.

🔹 Fly by the seat of one’s pants1

🔸 To rely on one’s instinct, as opposed to acting according to a set plan.
کاری را بدون برنامه ریزی انجام دادن، انجام دادن غریزی کاری، الله بختکی انجام دادن کاری.

▪ I really don’t know how to operate this thing, I’m just flying by the seat of my pants here.
من واقعا نمی دونم این (دستگاه) چطور کار می کنه،

▪ I had no idea how to do it – I was just flying by the seat of my pants.
من نمی دونستم باید چطور انجامش بدم، همینطوری غریزی داشتم انجام می دادم

🔹 At the drop of a hat

🔸 To do something immediately, without notice or prior planning, or in a way that shows that you have no doubts about doing it.
بی درنگ و فوری کاری را انجام دادن

▪ I can’t just travel at the drop of a hat. I have to coordinate my time off with my coworkers.
من نمی تونم فوری برم به مسافرت. من باید زمانم رو با همکارانم هماهنگ کنم.

▪ I can always depend on my dad. Any time I need help, he’s there at the drop of a hat.
من همیشه میتونم به پدرم تکیه کنم. هر وقت نیاز به کمک دارم او بی درنگ اونجاست

▪ Don’t let my mother watch any of those sappy movies—she cries at the drop of a hat.
اجازه نده مادرم هیچکدوم از این فیلم های احساسی رو ببینه – او سریع به گریه میفته

🔹 Have a card up one’s sleeve (=An ace up your sleeve)

🔸 To have a hidden or secret plan or strategy that will be used to advantage at a later time.
داشتن یک برنامه یا پلن یا استراتژی مخفی یا پشتیبان که در زمان لازم بتوان آن را اجرا کرد (اشاره به تقلب در کارت بازی با داشتن یک کارت عالی در جیب و در آوردن آن به جای کارتهای خود)

▪ She has a card up her sleeve if they ever try to fire her, since she knows about the boss’s unscrupulous business practices.
اگر او را اخراج کنند، یک کارت در آستین دارد، زیرا درباره شیوه های تجاری غیراخلاقی رئیس می داند.

▪ England have definitely been the weaker side, but I think they’ve still got one or two cards up their sleeve.
انگلیس (تیم انگلیس) قطعا طرف (تیم) ضعیف بازی بوده، ولی فکر می کنم هنوز اونها یکی دو تا کارت (بازیکن تعویضی یا استراتژی جدید) تو آستینشون دارند.

🔹 Hit (someone) below the belt

🔸 To unfairly target one’s weakness or vulnerability. The phrase refers to boxing, in which hitting an opponent below the waist is prohibited.
رفتار غیر منصفانه و غیر عادلانه با کسی. هدف گرفتن کسی با سو استفاده از ضعف های او. ریشه این اصطلاح، ورزش بوکس است که زدن ضربه به کسی زیر کمربند او خطا است.

▪ In his speech, the politician was talking about his opponent’s infidelity. He hit him below the belt.
این سیاستمدار در سخنرانی خودش درباره خیانت حریفش صحبت کرد. او ضربه غیرمنصفانه ای به او زد.

▪ I know she really wants the promotion, but she really hit me below the belt by telling the boss about my personal problems.
میدونم که او واقعا ترفیع رو می خواد، ولی او با گفتن مشکلات شخصی من به رئیس به من نامردی کرد.

🔹 Lose one’s shirt

🔸 To lose a considerable amount of money, perhaps in a failed business venture, the stock market, or by gambling.
مفلس شدن، هستی خود را از دست دادن = از دست دادن مبالغ هنگفت پول، معمولا در یک سرمایه گذاری بد، بازار بورس یا قمار

▪ This is my last chance—I’ll lose my shirt if this business venture fails.
این آخرین شانس من است، اگر این سرمایه گذاری تجاری شکست بخورد همه زندگیم را از دست می دم.

▪ Last year my brother lost his shirt gambling and had to sell his house.
سال قبل برادر من همه چیزش رو در قمار از دست داد و مجبور شد خانه اش را بفروشد

🔹 Roll up one’s sleeves

🔸 To do or get ready to do something difficult, intense, or demanding. Literally rolling up one’s sleeves is often done before performing some kind of work.
این اصطلاح دقیقا با همین ترجمه در فارسی هم وجود دارد : آستین های خود را بالا بزنیم. یعنی آماده انجام کاری سخت بشویم.

▪ Well, we have a long day ahead, so let’s roll up our sleeves and start!
خب، روز سختی پیش رو داریم، پس آستینهایمان را بالا بزنیم و شروع کنیم

🔹 Wash-and-wear

🔸 به لباسی گفته می شود که پارچه آن نیازی به اتو ندارد. بشور و بپوش

▪ I’m so happy I invested in these wash-and-wear shirts for work. Now I get all sorts of things done in the time that I would have been ironing all of them.
من خیلی خوشحالم که روی این پیراهن های بشور و بپوش برای محل کار سرمایه گذاری کردم (خریدم) . حالا همه کارها را در زمانی انجام می دهم که به جاش باید همه آنها را اتو می کردم.

  1. توضیحات بیشتر و ریشه اصطلاح : Fly by the seat of your pants ↩︎

ارسال یک دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Please select your product
اسکرول به بالا